معنی نام خانم پطروسیان

نام های ایرانی

خانم

دخترانه، کلمه خطاب به زنان و دختران، زن بزرگ زاده و شریف، خاتون، به صورت پسوند و پیشوند همراه با بعضینامها می آید و نام جدید می سازد مانند ماه خانم، خانم گل

گویش مازندرانی

خانم

خانم بانوی نجیب و شریف

نام اسب یا قاطر زیبا

لغت نامه دهخدا

خانم

خانم. [ن ُ] (ترکی، اِ) بانو. خاتون. بی بی. (ناظم الاطباء)، جُرَّه. ستی. خدیش. کدبانو. بیگم:
جان به لب عاشق بیدل رسد
با غمزاتی که تو خانم کنی.
ایرج میرزا.
|| لقب گونه ای است که در آخر اسم زنان درآید چون مهرانگیزخانم. || فاحشه. جنده. زانیه.
- خانم بزرگ، برترین زن خانه. گاهی نوادگان، مادر بزرگ را بدین لقب خطاب کنند.
- خانم کوچک، بانوچه. دوشیزه.
- خانم کوچولو، لقب گونه ای است که به دختران دهند.
- خانم و خاتون، با کمال حرمت. با وقار تمام. چون: مثل خانم و خاتون ها برو اینکار را کن.
- امثال:
خانم پاشنه ترکیده آقا طلبیده،چون زنی را شوهر او بخواند زنان دیگر این را بمزاح به او گویند. (امثال و حکم دهخدا).


خانم حوریه

خانم حوریه. [ن ُ ری ی َ] (اِخ) نام زیارتگاهی است نزدیک غازیان.


شاه خانم

شاه خانم. [ن ُ] (اِ مرکب) بانوی بانوان. بانوی مختار از دیگر بانوان. || لقب یا نام زنان اشراف در تداول عامه چنانکه بعنوان مثل گویند: شاه خانم میزاد و ماه خانم درد می برد. (یادداشت مؤلف).


خانم خانما

خانم خانما. [ن ُ ن ُ] (اِ مرکب) مخفف خانم خانمها.


خانیش خانم

خانیش خانم. [ن ُ] (اِخ) نام یکی از دخترهای شاه اسماعیل اول صفوی است. توضیح آنکه شاه اسماعیل اول بوقت مرگ چهار پسر داشت به اسامی: طهماسب میرزا (شاه طهماسب اول)، القاس میرزا، سام میرزا، بهرام میرزا و پنج دختر داشت بنامهای: خانیش خانم، پری خان خانم، مهین بانو سلطانوم، فرنگیس خانم، زینب خانم. (از تاریخ ادبیات ادوارد براون ج 4 ترجمه ٔ رشید یاسمی ص 64).

فرهنگ عمید

خانم

زن بزرگ‌زاده،
برای احترام به نام زنان افزوده می‌شود،
زن، دختر،
همسر، زن،

فرهنگ معین

خانم

زن بزرگ زاده، عنوانی که برای احترام، پیش یا پس از نام زنان گفته می شود،

معادل ابجد

نام خانم پطروسیان

1120

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری